نیروى محبت از نظر اجتماعى نیروى عظیم و مؤثرى است. بهترین اجتماعها آن است که با نیروى محبت اداره شود، محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعیم و زمامدار.
علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگى است براى ثبات و ادامه حیات حکومت، و تا عامل محبت نباشد رهبر نمى تواند و یا بسیار دشوار است که اجتماعى را رهبرى کند و مردم را افرادى منضبط و قانونى تربیت کند ولو اینکه عدالت و مساوات را در آن اجتماع برقرار کند. مردم آنگاه قانونى خواهند بود که از زمامدارشان علاقه ببینند و آن علاقه هاست که مردم را به پیروى و اطاعت مى کشد.
قرآن خطاب به پیغمبر مى کند که اى پیغمبر! نیروى بزرگى را براى نفوذ در مردم و اداره اجتماع در دست دارى:
«آل عمران 159».به موجب لطف و رحمت الهى، تو برایشان نرمدل شدى که اگر تندخوى سختدل بودى از پیرامونت پراکنده مىگشتند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار با آنان مشورت کن.
در اینجا علت گرایش مردم به پیغمبر اکرم(ص) را علاقه و مهرى دانسته که نبى اکرم (ص)نسبت به آنان مبذول مىداشت. باز دستور مى دهد که ببخششان و برایشان استغفار کن و با آنان مشورت نما. اینها همه از آثار محبت و دوستى است، همچنانکه رفق و حلم و تحمل، همه از شؤون محبت و احسان اند